«رضا بهرامی» بازیگر و کارگردان تئاتر در گفتگو با خبرنگار حوزه تئاتر دیباچه گفت: چطور برخی از فیلمهای سینمایی و سریالهای رسانههای خانگی که کمترین مخاطب آنها حداقل ۲۰ میلیون نفر است بدون سانسور مجوز میگیرند، درحالیکه در این فیلمها به راحتی و به عناوین مختلف در مورد هر موضوعی صحبت میشود، مگر وزارت ارشاد آنها با ما فرق دارد؟ آنها از یک کره دیگر هستند و ما از کرهای دیگر!
این کارگردان که با نمایش «کریملوژی» در "جشنواره تئاتر فجر" امسال حضور دارد درخصوص اهمیت برگزاری جشنوارههای فرهنگی، در رشد تولیدات هنری اظهار داشت: جشنواره مثل ویترینی است که شما میتوانید اجناستان را برای بهتر دیده شدن در آن بچینید؛ یکی از مسائلی که به بهتر دیده شدن اجناس کمک میکند این است که شما جنسهای نو و بکر داشته باشید و به همین دلیل ما در جشنوارهها باید به دنبال شکوفایی، خلاقیت و نوآوری باشیم، اگر در جشنواره خلاقیت و نوآوری نباشد مسلم است که اتفاق خاصی نخواهد افتاد و ما درجا قدم میزنیم.
وی افزود: به نظرم از تجربیات جشنوارههای گذشته باید استفاده کرد و آسیب شناسی انجام داد؛ ما هرسال خروجی زیادی در این رشته از دانشگاهها داریم و سوای این امر مواجه با خیل عظیمی از هنرجوهایی هستیم که از تهران و شهرستانهای مختلف برای آموزش هنر تئاتر به"تئاتر شهر" و مراکز دیگر مراجعه میکنند و در بخشهای مختلف این هنر آموزش میبینند و بعد جویای کار هستند. اگر ما ویترین مان را درست بچینیم قطعا بهره وری درستی خواهیم داشت و هیچ وقت نباید فراموش کنیم که با فرهنگ، میتوان اتفاقات درستی ایجاد کرد؛ اگر ما فرهنگ درستی نداشته باشیم مسلما جامعه درستی نخواهیم داشت؛ و باید بدانیم که اقتصاد، سیاست و جامعه بهتر نیاز به فرهنگ دارد. اگر امروز در مسائل اجتماعی، ناهنجاریهای زیادی داریم و هر روز با آنها دست و پنجه نرم میکنیم دلیل اصلی آن این است که فرهنگ در قالب سبد کالا به خانوادهها عرضه نشده است، بنابراین جشنواره تئاتر فجر میتواند حرکت مفیدی در این زمینه بردارد و آدمها را با فرهنگ درست تئاتر آشنا کند.
این بازیگر تئاتر ضمن اشاره به این نکته که در تئاتر هر کلمه باید معنای خاص و درست داشته باشد، عنوان کرد: وقتی مخاطبان اثری را میبینند، باید از آن بیاموزند، درسته که بخشی از تئاتر جنبه سرگرمی برای اوقات فراغت را دارد، ولی قصد ما تنها سرگرمی نیست که اگر اینگونه باشد تئاتر فرقی با شهربازی ندارد؛ مخاطب باید در تئاتر از هر دو جنبه یعنی هم اوقات فراغت و هم معنای اصلی که ایجاد تفکر جدید در ذهن اوست برخوردار شود.
وی درپاسخ به این پرسش که "تولیدات امروزی تئاتر تا چه میزان توانسته بر اساس این دوجنبه پیش برود؟ بیان کرد: متأسفانه درصد این مسأله بسیار پایین است و دلیل اصلی آن سانسور است؛ درواقع سانسور اجازه نمیدهد این اتفاق بیفتد، برخی از دوستانی که در رأس هستند احساس میکنند ما از کره دیگری آمدهایم و میخواهیم کار دیگری بکنیم! اما من با صراحت بیان میکنم ما بچههای این سرزمین هستیم و اگر قرار بود کار سیاسی کنیم که اینجا نمیماندیم تا تئاتر اجرا کنیم؛ شما اگر در خوشبینانهترین حالت هم نگاه کنید یک اثر فاخر نمایشی در ۳۰ اجرایی که دارد، نهایتا بیشتر از ۳۰۰۰ مخاطب ندارد. بیسوادی غوغا میکند و برخی از دوستانی که در رأس نشستهاند سانسورهای غلطی اعمال میکنند و این باعث میشود رسالت اصلی تئاتر اجرا نشود و تفکری که در جامعه ایجاد میکند، اتفاق نیفتد.
بهرامی ادامه داد: سانسور مقوله بسیار حساسی برای ماست و نظم درستی ندارد؛ چطور یک فیلم سینمایی و سریالهای رسانههای خانگی که کمترین مخاطب آنها حداقل ۲۰ میلیون است بدون سانسور مجوز میگیرند درحالیکه در این فیلمها به راحتی و به عناوین مختلف در مورد هر موضوعی صحبت میشود، مگر وزارت ارشاد آنها با ما فرق دارد؟ آنها از یک کره دیگر هستند و دوستانی که در تئاتر و عضو شورای نظارت هستند از کره دیگری آمدهاند! نتیجه این میشود که آدمهایی که تولید کننده هستند دنبال هجویات میروند، الان مقوله اصلی در تئاتر نمایش نامه نویسی است درحالیکه ما نمایشنامه نویس نداریم؛ از ۱۴۱ تئاتری که در تهران اجرا میشود، ببینید چند تای آنها متن خارجی است؛ متنهایی که واقعا چیزی ندارند و موضوعات آن حول مسائل دم دستی و خیانتهایی است که وجود دارد؛ من از دوستانی که در رأس هستند میپرسم، مشکل اصلی جامعه ما خیانت است؟ فقر، کودک آزاری و بیکاری چطور؟! منشاء اینها کجاست و رسالت هنر چیست؟ آیا هنرمند نباید مسائل جامعه را به تصویر بکشد؟ و زنگ خطر را به صدا دربیاورد و بگوید به این دلایل این اتفاقات میافتد پس جلوی این اتفاقات را بگیریم! به همین دلایل تئاتر فقط به سمت سرگرمی رفته و نتوانسته بعنوان کالای فرهنگی، تأثیر فرهنگی ایجاد کند.
این هنرمند در پاسخ به این نظر که "سانسور در رابطه با آثار سینمایی که مخاطب عام تری به نسبت تئاتر دارد به مراتب بیشتر است" گفت: اگر این عده جزو بزرگان سینما باشند، فکر میکنم در کره دیگری زندگی میکنند و خبر از اتفاقاتی که در تئاتر میافتد، ندارند. در تئاتر به یک اسم هم ایراد میگیرند؛ نمایشی تولید شده به نام"به افق تهران" میگویند" اسمش نباید این باشد" برای چی؟ میگویند "چون به افق تهران نمادی از اذان است و امکان دارد یک عده ایراد بگیرند! واقعا یعنی چی! همین الان "مطرب" پخش میشود و راجع به یک خواننده قبل از انقلاب است؛ من نمیگویم فیلمهایی مثل "مطرب" ساخته نشوند، صحبت من این نیست، من قیاس میکنم، همین دوستانی که از سینما هستند و می گویند در تئاتر فضا بازتر است، چطور این حرف را میزنند! شما در تئاتر، یک خواننده قدیمی را نشان بده، آیا میگذارند؟
وی درادامه عنوان کرد: این سختگیریها دقیقا سلیقهای است؛ یعنی من با شما ارتباط خوبی دارم، پس به شما ایراد نمیگیرم، اما اگر آقای فلانی یا خانم فلانی که به دنبال تولید اثر نمایشی درست تری است، کاری تولید کند، به او خرده میگیرم و به شدت با سلیقه و علاقه شخصی کار او سانسور میشود و این خیلی بد است؛ متأسفانه سانسور باعث میشود تفکر و خلاقیت از بین برود و وقتی جلوی تفکر و خلاقیت گرفته شود هنرمند نمیتواند کاری بکند و زمین گیر میشود، بخشی از هنر این است که نقد داشته باشد و اگر نقد نباشد که اتفاقی نمیافتد، اصلا قانون اصلی هنر این بود که آدمها را به دور هم جمع کند، وقتی کار هنری میکنیم که بتوانیم با هم حرف بزنیم؛ امروز ما کار هنری میکنیم برای اینکه هیچ کس با ما حرف نزند؛ من کاری تولید میکنم و هرکس سمتم آمد خودم را میگیرم؛ ریشه تمامی اینها از سانسور است؛ آنقدر فضا را به شما تنگ میکنند که شما ناخودآگاه دوست ندارید با کسی ارتباط برقرار کنید. "سابق تئاتر که تمام می شد آدمها تازه مینشستند و در مورد آن صحبت میکردند؛ «احمد شاملو» برای فلان کارگردان مینوشت نمایشت را دیدم و این مسائل به ذهنم رسید؛ اما الان این اتفاقها نمیافتد، چون نمایشها حرفی برای گفتن ندارند و منشاء این موضوع سانسور است؛ به حدی فشار آمده که ناخودآگاه خودمان هم خودسانسوری میکنیم و این درست نیست.
این بازیگر تئاتر ضمن اشاره به این موضوع که سالهای قبل اتفاقات خوبی در جشنواره تئاتر فجر رخ میداد، اظهار داشت: بطور نمونه یک سال اینگونه بود که متن میگرفتند و از بین متون یک عده انتخاب میشدند و هیجان و شور و اشتیاق وجود داشت، گروهها تلاش میکردند و کارهایشان را تولید میکردند و بعد کارها داوری میشد؛ الان تئاتر اینطور نیست و هرسال که این جشنواره برگزار میشود میگویم کاش به همان دوران برگردد؛ مثل جشنواره فیلم. اما الان بین کارهایی که در طول سال اجرا میرود یک سری را انتخاب میکنند؛ البته نمیگویم بد است، اما اگر به روش سالهای قبل باشد جذابیت بیشتری دارد و این جذابیت باعث تلاش بیشتر و این تلاش باعث خلاقیت بیشتر میشود.
بهرامی در خصوص نمایش «کریملوژی» که در جشنواره تئاتر امسال حضور دارد، گفت: نمایش «کریملوژی» سه سال پیش در مجموعه"تئاتر شهر" با مدیریت «پیمان شریعتی» قرار بود اجرا شود؛ پیش از این نمایشی بود به صورت محیطی که «کهبد تاراج» آن را نوشته بود بنام" سه روز عزای عمومی" که درواقع ایده اصلی این نمایش این بود که "کریم شیرهای" تلخک دربار "ناصرالدین شاه" دنبال قبرش میگردد چرا که قبری از او وجود ندارد؛ او برای "ناصرالدین شاه" خیلی عزیز بوده و وقتی از دنیا میرود سه روز عزای عمومی اعلام میشود، ولی قبر ونشانی از او نیست؛ ما سه سال پیش قرار بود این نمایشنامه را به خود آقای "تاراج" بدهیم تا با یک سری از تغییرات از فضای محیطی کافهای دربیاورد و برای اجرای صحنهای آماده شود که ایشان به دلیل درگیری کاری نتوانستند؛
بنابراین با توجه به تجربه و همکاری قبلی که با «مهران رنجبر» داشتم وتسلط ایشان به زبان و ادبیات نمایشی ایده کریم شیرهای را برای او مطرح کردم و ایشان هم استقبال کرد و با استفاده از کتابی با نام "کریم شیرهای" که تنها کتاب موجود از خاطرات کریم شیرهای است و توسط "حسین نوربخش " گردآوری شده بخشی به شکل مستند وبخشی بطور ذهنی متنی را نوشت که این نوشتهها به صورت کارگاهی و تجربی تمرین شد؛ بازیگر در این شیوه کاملا باید خود را دراختیار گروه قرار بدهد و"مجید رحمتی" با توجه به شناخت علم بازیگری بخصوص در نمایشهای ایرانی باعث میشد تمرینها حال و هوای خوبی داشته باشند و این نوع تمرین کارگاهی نه تنها باعث خلاقیت میشد بلکه ما را وارد چالشهای جدید میکرد که برایمان خوشایند بود ؛ خلاصه اینکه سه سال قبل به ما مجوز دادند اما به دلیل یک سری مسائل نشد اجرا برویم تا امسال که این کار برای اولین بار در جشنواره "آئینهای سنتی" اجرا شد.
وی افزود: بعد از جشنواره آئینهای سنتی این کار در مجموعه تئاتر شهر اجرا شد و از ۱۵ دی ماه هم قرار است در تئاتر"هامون" ساعت ۱۸ اجرا داشته باشیم و بعد از آن در جشنواره فجر. این کار صد در صد کار کارگاهی و تجربی است که با تلاش من و «مجید رحمتی» از متنی که "مهران رنجبر" نوشت با کمی تغییر که حدود ۴ ماه طول کشید به مرحله اجرا رسید.
وی درخصوص استقبال مخاطب از نمایش «کریملوژی» بیان کرد: این کار بگیر نگیر دارد؛ برخی مواقع فکرش را نمیکنید و کار میگیرد و برخی مواقع هم فکر میکنید، اما نمیگیرد؛ ما امیدواریم بگیرد همانطور که در مجموعه تئاتر شهر این اتفاق افتاد و با استقبال خیلی خوبی مواجه شد.
کارگردان نمایش"همین حوالی" ضمن اشاره به این موضوع که تئاتر ما خصوصی شد، اما نحوه این خصوصی سازی خیلی اهمیت دارد" عنوان داشت: ما نباید بگوییم تئاتر ما خصوصی شد پس مخاطب ما زیاد شد و این خوب است، درسته که افزایش مخاطب تئاتر امر خوبی است و ما امیدواریم بیشتر شود، اما چه مخاطبی تربیت میکنیم؟ مخاطبی که هرجوری دلش بخواهد با یک هنرمند برخورد میکند! امروزه اتفاقات خوبی در این مسیر نمیافتد؛ بطور مثال سایتی بنام "تیوال" راه افتاده که با وجود اینکه برای تئاتر مفید است، مشکلاتی دارد و آن درج نظرات مخاطبین از سوی مخاطبینی است که عضو این سایت هستند؛ آیا این مخاطبین درجایگاهی قرار دارند که یک اثر هنری را نقد کنند! خیر. چرا این قضیه شکل میگیرد، به دلیل اینکه تئاتر خصوصی ما به هرکسی اجازه فعالیت میدهد؛ مگر تئاتر مقوله سادهای است که هرکسی وارد آن شود، اگر قرار است ما تولید نمایش کنیم و معتقدیم در نمایش علم و معنی و مفهوم وجود دارد پس تولید کننده آن باید آدم پری باشد، طرف هنوز نمیداند نمایشنامه چیست و به حساب پول خود وارد تئانر خصوصی میشود و ۳۰۰ میلیون هزینه میدهد و برای برند کردن خود از یک سری آدمهای چهره دعوت میکند و اسم خود را کارگردان، نویسنده و بازیگر میگذارد! یک کسی پول آورده و میگوید من خودم بازی میکنم، شما این پول را بگیر و اسم من را هم بگذار نویسنده مشترک! آیا این تئاتر است. در دنیا مکانی بعنوان کمپانی تئاتر وجود دارد که از یک سری از آدمها دعوت میکند که بیایند و تئاتر تولید کنند و شرایط را عنوان میکنند و برای هرکس میزان دستمزد و این شرایط مطرح میشود؛ کمپانی با هر فرد قرارداد شخصی میبندد و در آخر کمپانی است که دستمزدها را پرداخت میکند، اما اینجا برعکس است و تئاتر خصوصی انباری شده که هرکس پول میریزد و پولها را به راحتی میخورند و اتفاق خاصی نمیافتد و تنها آدمها را مدعی میکند تا بگویند کارگردان هستند؛ مخاطب تیوالی هم حق دارد اثری را میبیند که هیچ ندارد و درسایت هرچه از دهانش بیاید میگوید و وقتی چهار بار این اتفاق بیفتد فکر میکند میتواند حرف بزند و حرفش نقد است.
این کارگردان در پاسخ به این پرسش که "مخاطب امروز تئاتر به دنبال چه موضوعاتی است؟ " گفت: من فکر میکنم انسان به دنبال حقیقت و گذشته خود است و اگر شما این موضوع را خالصانه و ساده بیان کنید، درک میکند؛ از آنجایی که من و"کهبد تاراج" بعنوان یک گروه چندساله با هم کار میکنیم، دغدغههای اجتماعی داریم و فکر میکنم بالاتر از این چیز دیگری وجود ندارد، به همین دلیل همیشه به دنبال یک سری کارهای اجتماعی هستیم که موضوع مردم خودمان باشد و بتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند.
گفتگو از: اعظم صفایی